ساس استدلال میکند که مشکل مواد مخدر در واقع این است که مصرفکننده سیطره و انحصار طب را به رسمیت نمیشناسد و خودش تصمیم میگیرد که با بدناش چه کند. میگوید که این وضعیت شبیه وضعیت اعتقادات مذهبی در قرون وسطی است: در دوران موسوم به تفتیش عقاید، این جزو حقوق مردم تلقی نمیشد که در مورد مذهب یا نحوهٔ عبادتشان تصمیم بگیرند —تنظیم «رابطهٔ انسان با خدا» در انحصار کلیسا بود، وعمل نکردن طبق آموزهها و دستورهای کلیسا را بدعت میخواندند. امروز تن ندادن به دستورهای پزشکی و عمل مستقلانه در مورد داروها را سوءمصرف دارویی یا حتی گاه نوعی بیماری روانی میخوانند.
ساس طرفدار و مبلغ شکستن این انحصار و مدافع آزادی فرد در رفتار با بدناش است. او هم البته مثل من و شما متوجه هست که این انحصارشکنی میتواند باعث ضررهای جسمیای شود (و حق آزادی رفتار شخص با بدناش را هم منحصر به افراد بالغ میداند) ؛ پس به یاد ما میآورد که علیالقاعده در قرون وسطی هم نگرانی توجیهکنندهٔ انحصار کلیسا و مجازات خاطیان این بوده است که تابع کلیسا نبودن میتواند باعث گمراهی و آسیب به روح بشود —اما در سدههای اخیر ارزش آزادی اندیشه را بیشتر از خطر گمراهی میدانیم، یا میدانند…
این که نوشتم گزارش خلاصهشدهای از یک مقالهٔ ساس است که اولین بار در ۱۹۷۱ منتشرش کرده است؛ نسخهای که من خواندهام این است:
Thomas S. Szasz, “The ethics of addiction”, reprinted in David E. Smith and Donald R. Wesson, eds. , Uppers and Downers, Prentice-Hall, 1973, pp. 131-141.
-------------
حاشیه:
* توماس ساس (متولد ١٩٢٠ در مجارستان) پزشک است و استاد ممتاز دانشگاه ایالتی نیویورک در سیراکیوس امریکا است، و نظرهایش در مورد مقولهی بیماری روانی مشهور است. مثل تقریباً هر نظر مشهور دیگری، شاید بهتر باشد که امهات متون را خواند (و مثلاً در مورد ساس و بیماریهای روانی به دیدن وبلاگها یا به شنیدن یا خواندن حرفِ تام کروز دربارهی مشکلات اخیر بروک شیلدز اکتفا نکرد!)؛ مقالهی کلاسیک ساس در مورد مفهوم بیماری روانی را میتوانید در اینجا ببینید:
0 replies:
New comments are not allowed.