Saturday, August 15, 2015

رکود بازار مسکن

رکود بازار مسکن در تهران باعث کاهش قیمت اجاره‌های تهران در سال گذشته شده بود. توی ساختمونی که ما هستیم هم چند تا واحد خالی بود که به همین خاطر، مدت‌ها خالی بودند و مستاجر براشون پیدا نمی‌شد. صاحب‌خانه‌ها از بیچارگی، قیمت اجاره رو کاهش دادند و خلاصه طی دو سه ماه اخیر دونه دونه به همسایگی ما، خانواده‌های بی‌فرهنگ و بی‌شعوری اضافه شدند.

یکی‌شون عادت داره هر موقع وارد پارکینگ ساختمون میشه توی پارکینگ بوق می‌زنه. نمیدونم از پدیده رزونانس ناشی از انعکاس بوق در برخورد صوت با دیواره‌های پارکینگ خوشش میاد؟ یا بوق می‌زنه که اگه کسی روی زنش خوابیده متوجه ورودش به پارکینگ بشه و تا این ماشین رو پارک می‌کنه و موقعی که کلید میندازه میره توی خونه زنش رو لخت نبینه! شاید هم از آخرین باری که بی‌موقع از سر کار اومده خونه و دیده لوله‌کش محل با زنش لخت هستند همچین قول و قراری با هم گذاشته‌اند. بعد دیگه عادت کرده ۱۲ شب هم که از بیرون میاد باز هم توی پارکینگ بوق رو بزنه.

یکی دیگه هست که سالی پنج شش بار تولد می‌گیره. یک زن و شوهر هستند که بچه خردسالی هم دارند. توی آپارتمان ۱۰۰ متری تولد می‌گیرن و علاقه خاصی هم به ارکستر زنده داره. معمولا هم خواننده‌‌ی این‌طور ارکسترهایی که قبول می‌کنن توی خونه ۱۰۰ متری مستقر بشن، آدمای cool و باحالی هستند که مرتب دارند به جای خواندن ترانه، اهالی پارتی رو به حضور در میدان رقص دعوت می‌کنند و تهدید می‌کنند که اگر شرکت‌کنندگان به میزان کافی نرقصند ارکستر بساطش را جمع خواهد کرد. برای شام هم که آهنگ برنامه «بفرمایید شام» شبکه تلویزیونی «من و تو» رو می‌نوازند.

یکی دیگه از همسایه‌ها که هفته پیش اومدند هم حرکت نوین و زیبایی زدند. رفتند روی پشت بوم ماهواره نصب کردند و دیگه زحمت نکشیده‌اند از توی خیابون چار تا سنگ بیارند بگذارند روی دیش. همون بغل از دیش ما استفاده کردند و سنگ‌های دیش ما رو گذاشته بودند روی دیش خودشون. که خیلی هم حرکت عاقلانه‌ای به نظر می‌رسه و به لحاظ اقتصاد مقاومتی هم چون اینطوری کالری کمتری می‌سوزه، بسیار هم بهتر هست. اینه که با اولین بادی که در صحرای تهران وزید، دیش‌های ماهواره ما بلند شده و سه دیش به هم متصل در اثر باد به هم گره خورده و صحنه بی‌بدیلی را رقم زده بودند.

جالب اینجاست که ما زیاد هم فرصت نمی‌کنیم ماهواره نگاه کنیم. اما این اتفاق دقیقا شب قبل از شهادت امام چندم اتفاق افتاده بود که تعطیل بود و تلویزیون جمهوری اسلامی هم که گفتن ندارد.

خلاصه از الکتریکی محل آقایی جهت تنظیم دیش تشریف آوردند (که البته ایشان هم خودشان کتابی هستند اگر بنا باشد آدم بنویسدشان.) بعد از رفتن ایشان داشتم قدرت سیگنال را بررسی می‌کردم که رسیدم به شبکه BBC BRIT که انگار همان BBC Knowledge سابق هست. خاصیت این شبکه این هست که بی وقفه Top Gear پخش می‌کند. کمی تامل کردم. در همین فاصله بود که Jeremy گفت:
وقتی کم سن‌تر هستی زمان کندتر می‌گذره. مثلا وقتی ده ساله هستی یک سال میشه یک‌دهم عمرت. اما وقتی پنجاه سالت شد یک سال میشه یک‌پنجاهم.

خب شنیدن این حرف از یک آدم پنجاه و چند ساله آدم رو به فکر می‌ندازه. درسته به ظاهر شوخی کرد. اما تلخ بود. من خودم حجم فعالیت‌هایی که ده سال پیش توی یک شبانه روز انجام می‌دادم رو اگر با امروز مقایسه کنم بی اغراق تقریبا ۱۰ برابر بود.

0 replies:

Post a Comment