درس خوندن اگه خوب بود، استادهای دانشگاه که قشر خیلی درسخوندهی جامعه هستند، اینقدر آدمهای حال بههمزنی از آب در نمیومدند.
اینقدر کمپلکس متحرکی از بیماریهای مختلف روانی نبودن.
این حجم عظیم از عقده رو توی وجودشون به معرض نمایش نمیگذاشتند.
به چه انگیزهای ادامه تحصیل بدم خب؟
Wednesday, February 4, 2009
Labels:
Old Published Posts
6 replies:
الگو رو عوض کن...
به این انگیزه که بدون اون کاغذ پاره بی ارزش تو این مملکت کسی آدم حسابت نمی کنه
آخيش! قالب اينجا قابل نگاه كردن شد! مباركه :)
به این انگیزه که رفتنت از اینجا آسون شه و فعلا نری سربازی. اینا انگیزه های خود من بود
شما خيلي شيكر خوردي كه بابا ننه ها بچه اولو بيشتر دوس دارن! آدم سگ بشه بچه اول نشه!
سلام
من استاد دانشگاه هستم. من خودم چنین آدمی نیستم ولی با دیدگاهت موافقم. منم گاهی به این مساله فکر می کنم. چه در زمانی که دانشجو بودم و چه حالا. نمی دونم واقعا دلیلش چیه. واقعیت اینه که توسعه نیافتگی انسانی فقط مخصوص این قشر نیست فقط ما از این قشر بیشتر توقع داریم. این دلیل تو ذوق زدن این مساله است. پیشنهاد می کنم درس بخونی ولی استاد دانشگاه نشی. شغل جذابی نیست. اما درس بخون اگر می تونی.انسان به کشف افق های جدید انسانه. البته افق جدید فقط در درس نیست.
New comments are not allowed.