علاوه بر آن از او به عنوان حیلهگرترین انسانها نام میبرند چون نقشههای خدایان را فاش کرد. سیزیف همچنین به خاطر مجازاتش در هادس مشهور است. او میبایست سنگ بزرگی را بر روی شیبی ناهموار تا بالای قلهای بغلتاند و همیشه سنگ از دستش خارج میشد و او باید کارش را از ابتدا شروع میکرد. امروزه به همین دلیل به کارهایی که علیرغم سعی و تلاش بسیار هرگز به آخر نمیرسند کاری سیزیفوار میگویند.
سیزیف نقشههای خدایان را فاش میکرد. او به آزوپوس خدای رود خبر داد که ربودن دختر وی کار زئوس بوده است، به همین دلیل زئوس تصمیم گرفت که او را مجازات کند و تاناتوس را نزد او فرستاد. اما سیزیف از پس او برآمد و به دست و پای تاناتوس زنجیرهای محکمی بست که قدرت مرگ را درهم شکست. آن گاه خدای نیرومند جنگ آرس مرگ را از چنگ سیزیف نجات داد و از آن پس تاناتوس توانست دوباره به انجام وظایف خود بپردازد.
سرانجام سیزیف توسط خدای جنگ به جهان سایهها برده شد. اما پیش از این که آرس وظیفهٔ خود را در این مورد به انجام برساند، سیزیف قربانی کردن پس از مرگ خود را برای همسرش ممنوع کرد. سپس سیزیف حیلهگر خدای جهان پایین هادس را فریب داد و به دروغ گفت که میخواهد برای مدتی کوتاه به دنیا برگردد و به همسرش دستور بدهد که پس از مرگش برای او قربانی کنند. وقتی که پای سیزیف دوباره به خانهاش رسید، با رضایت از زندگی در کنار همسرش لذت برد و هادس را به تمسخر گرفت. در همین زمان ناگهان تاناتوس در برابر او ظاهر شد و او را به زور به دنیای مردگان برد.
مجازات سیزیف در هادس این گونه بود که او میبایست صخرهای بزرگ را بر روی شیبی ناهموار تا بالای قلهای بغلتاند. و همیشه لحظهای پیش از آن که به انتهای مسیر برسد، سنگ از دستش خارج میشد و او باید کارش را از ابتدا شروع میکرد. امروزه به همین دلیل به کارهایی که علیرغم سعی و تلاش بسیار هرگز به آخر نمیرسند کاری سیزیفوار میگویند.
«و سیزیف را دیدم، از کوشش بسیار در عذاب بود سنگ سختی را با نیروی بسیار بلند میکرد و با دستها و پاهایش آن را به جلو میراند آن را از دامنه تا قله میغلتاند و می پنداشت که به قله رسیده است ولی ناگهان وزن سنگ غلبه میکرد و با سر و صدایی بسیار از قدرت او خارج میشد و به پایین باز میگشت.»(از : ادیسه هومر -سرود ۱۱ ام. ۵۹۸-۵۹۳ )
یکی از فرزندان نامشروع سیزیف ادیسه بود که حیله گری پدرش را به ارث برده بود.
به سیستمی سیزیفوسیسم میگویند که در آن اقتصاددانها به کار تنها برای خود آن کار اهمیت میدهند و نه برای ثمرهٔ اقتصادی که به بار میآورد.
کامو میگوید، سیزیف از این طریق که از همهٔ آن چه که ورای تجربهٔ مستقیم او قرار دارد چشم پوشی میکند و به دنبال علت و فایدهٔ عمیق تری نمیگردد، پیروز است.
- از ویکیپدیا