Saturday, April 28, 2007

همه ما یکروز از خواب بیدار شده ایم و با نگاه کردن به آینه دریافته ایم که چقدر دشوار است خود را برانداز کردن، و با خود فکر کردن که این آدم درون آینه چقدر می توانست زیباتر و باهوش تر از این حرف ها باشد و حالا باید همچنان به این بودن معمولی و پیش پا افتاده و این زندگی بی کیفیت ادامه دهیم.
بعد خودمان را آرایش میکنیم، به خودمان عطر میزنیم، لباس می پوشیم، و سعی میکنیم خودمان را تا اندازه ای بهتر از قبل بفروشیم.
هیچ اهمیتی ندارد شما تا چه اندازه خودتان را مثل یک کالای منحصر بفرد، که احتمالا در آن حد و اندازه ها هم نیستید، عرضه کنید.
چیزی که در نهایت در پی اش هستید کسی است که شما را فارغ از تمام این لباس ها و ظاهر مبدل یا کوشش هایتان برای جلوه نمایی بهتر، و فقط به خاطر خودتان می خواهد.
هر چه بکوشی تا ظاهری مجذوب کننده تر برای دیگران خلق کنی، بیشتر و بیشتر از دستیابی به عشق حقیقی و راستین محروم میشوی.

(ناشناس)

Friday, April 27, 2007

اگر هرگز نخندیم
به نامردان دل نمی بندیم

آره حاجی

Friday, April 13, 2007

این حقیقت است که از دل برود... هر آنکه از دیده رود؟

Saturday, April 7, 2007

سبک امتیاز بندی بازی تنیس رو دیدین؟
0....15....30....40....

معلوم نیس فلسفه ی این مدل امتیاز بندی، چیه؟ ناشی از عقده های مخترع بازی در جهت زیاد بودن امتیازهایش بوده؟ یا چی؟